من و بارون... تنهایی؛ و دیگر هیچ...
| ||||||||||||||||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان |
بازی روزگار. . . برای بازی روزگار خود را آماده کرده بودم اما نمی دانستم روزگار دست مرا خواهند خواند روزگار چه بازیگریست دلم را به امید برد و پیروزی خوش کرده بودم اما هیچ گاه فکر نمی کردم بازنده مطلق این بازی من باشم از این بازی تنها غم و اندوه تنهایی و غربت سیاهی و اشک نصیبم گشت حال به امید بازی آخر زندگیم تا شاید کابوس و وحشت بازی روزگار را از من بگیرد... نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
درباره وبلاگ هرکسی از این دنیا چیزی برداشت... من می خواهم از این دنیا دست بردارم... به وبم خوش اومدین... این جا اتاقک تنهایی منه... وقتی دلم میگیره وقتی بغض گلومو میگیره وقتی حوصله هیچی رو ندارم میام اینجا و خودم رو خالی میکنم... اگه از غم نوشته هام خوشتون اومد نظرتونو در موردشون بگین... خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص... تلخ تلخ... امــــضاء: پـــــسرک تــــــنها
آرشيو مطالب
طراح قالب
امکانات وب
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
| ||||||||||||||
[ طراحی : بیاتو اسکین ] [ Weblog Themes By : Bia2skin ] |