من و بارون... تنهایی؛ و دیگر هیچ...
| ||
|
امــــــروز. . .
امــــروز دلــــم دوبـــاره شــــکست... از هــــمان جـــای قــــبلی...! کــــاش مـــی شد آخــــر اســـمت نــــقطه گــــذاشت تـــا دیــــگر شــــروع نــــشوی... کــــاش مـــی شد فــــریاد بــــزنم... پـــــایـان...! دلــــم گــــرفته اســــت...! ایــــنجا نــــمی شــــود به کــــسی نــــزدیک شـــــد... آدم ها از دور دوســــت داشــــتنی تـــرند...! نظرات شما عزیزان: بهار
ساعت17:58---11 فروردين 1391
از آمار وبتون معلومه خیلی طرفدار دارید اینم معلومه که این به خاطر مطالب خوب وبتونه
هذیـ‗__‗ـان میگوید لبـ‗__‗ـانت
چیـ‗__‗ـز ی شبیه "دوستـ‗__‗ـت دارم" بر خـ__ـلاف چشمانـ‗__‗ـت...
از چشم یا آسمان
فرقی نمیکند باران وقتی بر زمین افتاد دیگر باران نیست سلام داداشم.عیب نداره.همین که یادمی کافیه و کلی برام ارزش داره.مهران چطوره؟بهش سلام برسون.بازم مرسی که سر زدی
صدایت را می شنوم به گاه دلتنگی هایم:
"می فهمی دارم به چشمات نگاه می کنم" و اینک تو کلامم را بشنو: "می فهمی که دلتنگت شده ام " بی انصافیست صدایت را دریغ کردن بی انصافیست اما عزیزم این دلتنگی جنس دیگری دارد تو را در کنار خود حس می کنم اما دستانم نمی تواند وجودت را لمس نماید بی انصافیست نه؟؟؟ تو گمان نمی کنی بی انصافی است یادم می آید از من پرسیدی می توانم دوریت را تحمل کنم گفتم خواهم گریست و تو مرا به صبر فراخواندی گفتم بخاطر تو صبر خواهم کرد صبر خواهم کرد، اما اما قول بده اگر آمدی نپرسی سرخی چشمانم و التهاب پلک هایم برای چیست... موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : بیاتو اسکین ] [ Weblog Themes By : Bia2skin ] |